شمايل و خصوصيات
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعه و في كل الساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتي تسكنه ارضك طوعا تمتعه فيها طو
سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:mahdi,مهدی,امام,انتظار,عکس, :: 21:29 ::  نويسنده : ذبیح الله
شمايل و خصوصيات

در روايات پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و اهل‌بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) شمايل و اوصاف حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيان شده است كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:

آن بزرگوار چهره اش جوان و گندمگون، پيشاني اش بلند و تابنده، ابروانش هلالي و كشيده، چشمانش سياه و درشت، بيني اش كشيده و زيبا و دندان هايش برّاق و گشاده است. بر گونه راست آن امام، خالي مشكين و در ميان شانه اش اثري چون اثر نبوّت ديده مي‌شود و اندام مباركش متناسب و دلرباست.

بعضي از ويژگي‌هاي آن وجود شريف كه در سخنان معصومين عليهم السلام بيان گرديده، از اين قرار است:

او اهل عبادت و شب زنده داري، زهد و ساده زيستي، صبر و بردباري، عدالت و نيكوكاري است. آن حضرت سرآمد همگان در علم و دانش و وجود نازنينش چشمه سار بركت و پاكي است. او اهل قيام و جهاد، رهبر جهاني، انقلابي بزرگ، منجي نهايي و مصلح موعود بشريت است. آن وجود نوراني از تبار رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) و از اولاد فاطمه زهرا(عليها السلام) و نهمين فرزند از نسل سيدالشهداء(عليه السلام) است كه به هنگام ظهور بر كعبه تكيه زند و پرچم پيامبر را در دست گيرد و با قيام خود دين خدا را زنده و احكام خداوند را در سراسر گيتي جاري كند و جهان را پر از مهرباني و داد گرداند پس از آن كه پر از جور و بيداد شده باشد.( 1 )

 

--------------------------------------------

 

1. منتخب الاثر، فصل دوم، از ص 23( 9 ) تا 383.

سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:مهدی,انتظار,ظهور, :: 21:25 ::  نويسنده : ذبیح الله
چگونگي ولادت

در روايات فراوان، از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل شده است كه مردي از خاندان او به نام «مهدي» قيام خواهد كرد و بنيان ستم را واژگون خواهد ساخت. فرمانروايان ستمگر عباسي با اطلاّع از اين روايات در پي آن بودند كه در همان ابتداي ولادت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) او را به قتل رسانند. بنابراين از زمان امام جواد(عليه السلام)، زندگي امامان معصوم(عليه السلام) با محدوديت‌هاي بيشتري همراه گشت و در زمان امام حسن عسكري(عليه السلام) به اوج خود رسيد به گونه‌اي كه كمترين رفت و آمد به خانه آن بزرگوار از نظر دستگاه حكومت، مخفي نبود. پيداست در چنين شرايطي بايد تولّد آخرين حجّت حق و موعود الهي در پنهاني و به دور از چشم ديگران مي‌بود. به همين دليل حتي نزديكان امام يازدهم از جريان ولادت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بياطلاّع بودند و تا چند ساعت پيش از تولّد نيز، نشانه‌هاي بارداري در نرجس خاتون مادر بزرگوار امام دوازدهم، ديده نشد.

حكيمه خاتون، دختر گرامي امام جواد(عليه السلام)، جريان ولادت را چنين حكايت كرده است:

امام حسن عسكري(عليه السلام) به دنبال من فرستاد و فرمود: «اي عمّه! امشب افطار نزد ما باش! چرا كه شب نيمه شعبان است و خداوند در اين شب [آخرين] حجّت خود بر روي زمين را آشكار خواهد كرد. پرسيدم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس! گفتم: فداي شما شوم! نشانه بارداري در او پيدا نيست! فرمود: سخن همان است كه گفتم! پس [بر نرجس] وارد شدم و سلام كردم و نشستم. او پيش آمد تا كفش هايم را بيرون آورد و به من گفت: بانوي من حال شما چطور است؟ گفتم: بلكه تو بانوي من و بانوي خاندان مني! سخن مرا نپذيرفت و گفت: عمّه جان چه مي‌فرماييد! گفتم: دخترم، امشب خداوند متعال به تو پسري عطا مي‌فرمايد كه سرور دنيا و آخرت خواهد بود. پس خجالت كشيد و حيا كرد.

حكيمه گويد: پس از نماز عشاء، افطار كردم و در بستر خود آرميدم و هنگام نيمه شب براي انجامِ نماز [شب] برخاستم و آن را به جاي آوردم در حالي كه نرجس[به آرامي] خوابيده بود بدون آنكه اتفاقي برايش روي دهد. پس از انجام تعقيبات  [نماز] خوابيدم. سپس هراسان بيدار شدم و حال آن كه او همچنان در خواب بود. لحظاتي بعد برخاست و نماز [شب] گزارد و خوابيد.

حكيمه ادامه مي‌دهد: بيرون آمدم و در جستجوي فجر [سپيده] به آسمان نگريستم. پس فجر اوّل ( 1 ) را مشاهده كردم و نرجس همچنان در خواب بود. پس به شك افتادم! ناگاه امام حسن عسكري(عليه السلام) از جايگاه خود ندا برآورد: ‌اي عمّه شتاب مكن! امر [ولادت] نزديك است. نشستم و به قرائت سوره‌هاي «سجده» و «يس» مشغول شدم كه نرجس با اضطراب بيدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم: «اسم الله عليك»( 2 )  [نام خدا بر تو باد ] آيا چيزي احساس مي‌كني؟ گفت: آري‌اي عمّه! گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار كه اين همان است كه با تو گفتم. در اين هنگام ضعفي من و نرجس را فرا گرفت. پس به صداي سرورم  [نوزاد تولّد يافته]  به خود آمدم و جامه را از روي او برداشتم و او را در حال سجده ديدم! در آغوشش گرفتم و او را كاملا پاكيزه يافتم!

در اين هنگام امام عسكري(عليه السلام) مرا ندا داد: «اي عمّه! پسرم را نزد من بياور! او را نزد وي بردم... در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم سخن بگو! پس لب به سخن گشود و فرمود: «"اشهد ان لا اله الا  الله وحده لا شريك له و اشهد انّ محمدا رسول الله"». سپس بر اميرالمؤمنين و امامان(عليهم السلام) درود فرستاد تا به نام پدرش رسيد و از سخن گفتن باز ايستاد. امام عسكري(عليه السلام) فرمود: ‌اي عمّه او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام كند....

حكيمه گويد: فرداي آن روز به نزد امام يازدهم رفتم و بر حضرت سلام كردم و پرده را كنار زدم تا مولايم (امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را ببينم ولي او را نديدم از اين رو از پدر بزرگوارش پرسيدم: فداي شما شوم! براي مولاي من چه اتّفاقي روي داده است؟ آن حضرت پاسخ دادند: ‌اي عمّه! او را به آن كسي (خدايي) سپردم كه مادر موسي، موسي(عليه السلام) را به او سپرد.

حكيمه گويد: چون روز هفتم فرا رسيد آمدم و سلام كردم و نشستم. امام فرمود: فرزندم را نزد من آور! من سرورم را آوردم... امام فرمود: فرزندم! سخن بگوي! نوزاد  لب بگشود و  پس از گواهي به يگانگي خداوند و درود بر پيامبر اكرم و پدران بزرگوارش اين آيات را تلاوت فرمود:

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ * وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي اْلاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الاَْرضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَجُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يحْذَرُونَ( 3 ). »( 4 )؛

«به نام خداوند بخشنده مهربان. و ما اراده كرديم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم و حكومتشان را در زمين پا برجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريانش، آنچه را از آنها  [بني اسرائيل‌] بيم داشتند نشان دهيم.»

---------------------------------

 

1. مقصود سفيدى است كه اندكى پيش از اذان صبح در افق ديده مى شود.

2. اين جمله كنايه از اين است كه بلا از تو دور باد.

3. سوره قصص، آيات 5 و 6.

4. كمال الدين، ج 2، باب 42، ح 1، ص 143.

 

نام، كنيه و القاب

نام و كنيه  امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان نام و كنيه پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) است و در برخي از روايات از بردن نام ايشان تا هنگام ظهور، نهي شده است.

لقب‌هاي مشهور آن حضرت عبارتند از: مهدي، قائم، منتظَر، بقية‌الله، حجّت، خلف صالح، منصور، صاحب الامر، صاحب الزمان و ولي عصر كه معروف ترين آن‌ها «مهدي» است.

هر يك از اين لقب ها، بيانگر پيام ويژه‌اي درباره آن بزرگوار است.

آن امام خوبي‌ها را «مهدي» گفته‌اند زيرا كه هدايت شده‌اي است كه مردم را به سوي حق مي‌خواند و «قائم» خوانده‌اند چون براي حق، قيام خواهد كرد و «منتظَر» ناميده‌اند زيرا كه همگان در انتظار مقدم اويند و «بقية اللّه» لقب داده‌اند چرا كه باقيمانده حجت‌هاي خدا و آخرين ذخيره الهي است.

«حجّت» به معني گواه خدا بر خلق و «خلف صالح» به معني جانشين شايسته براي اولياء خداست. او «منصور» است چون از سوي پروردگار ياري مي‌شود و «صاحب الأمر» است چون امر ايجاد حكومت عدل الهي به عهده اوست. «صاحب الزمان و ولي عصر» نيز به معني آنست كه او حاكم و فرمانرواي يگانه زمان است.

در روزگار گذشته، فرمانروايي ناصبي بر بحرين حكومت مي‌كرد، كه وزيرش در دشمني با شيعيان آن جا، گوي سبقت را از او ربوده بود. روزي وزير بر فرمانروا وارد شد و اناري را به دست او داد، كه به صورت طبيعي اين واژه‌ها بر پوست آن نقش بسته بود: «لا اله الا الله، محمّد رسول الله و ابوبكر و عمر و عثمان و علي خلفاء رسول الله». فرمانروا از ديدن آن بسيار در شگفت شد و به وزير گفت: اين، نشانه‌اي آشكار و دليلي نيرومند بر بطلان مذهب تشيع است. نظر تو درباره ي شيعيان بحرين چيست؟ وزير پاسخ داد: به باور من، بايد آنان را حاضر كنيم و اين نشانه را به ايشان ارايه دهيم. اگر آن را پذيرفتند كه از مذهب خود دست مي‌كشند وگرنه آنان را ميان گزينش سه چيز مخير مي‌كنيم؛ پاسخي قانع كننده بياورند يا جزيه بدهند و يا اين كه مردان شان را مي‌كشيم زنان و فرزندان شان را اسير مي‌كنيم و اموال شان را به غنيمت مي‌بريم.

فرمانروا، رأي او را پذيرفت و دانشمندان شيعه را نزد خود فراخواند. آنگاه انار را به ايشان نشان داد و گفت: اگر در اين باره دليلي روشن نياوريد، شما را مي‌كشم و زنان و فرزندانتان را اسير مي‌كنم يا اينكه بايد جزيه بدهيد. دانشمندان شيعه، سه روز از او مهلت خواستند. آنان پس از گفت‌وگوي فراوان به اين نتيجه رسيدند كه از ميان خود، ده نفر از صالحان و پرهيزگاران بحرين را برگزينند. آنگاه از ميان اين ده نفر نيز سه نفر را برگزيدند و به يكي از آن سه نفر گفتند: تو امشب به سوي صحرا برو و به امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) استغاثه كن و از او، راه رهايي از اين مصيبت را بپرس؛ زيرا او، امام و صاحب ماست.

آن مرد چنين كرد، ولي موفّق به زيارت حضرت نشد. شب دوم نيز نفر دوم را فرستادند. او نيز پاسخي دريافت نكرد. شب آخر، نفر سوم را كه محمّد بن عيسي نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گريه و زاري از حضرت، درخواست كمك كرد. چون آخر شب شد، شنيد مردي خطاب به او مي‌گويد: ‌اي محمّد بن عيسي! چرا تو را به اين حال مي‌بينم و چرا به سوي بيابان بيرون آمده اي؟ محمّد بن عيسي از آن مرد خواست كه او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ‌اي محمّد بن عيسي! منم صاحب الزمان. حاجت خود را بازگو! محمدبن عيسي گفت: اگر تو صاحب الزماني، داستان مرا مي‌داني و به گفتن من نياز نيست. فرمود: راست مي‌گويي. تو به دليل آن مصيبتي كه بر شما وارد شده است، به اين جا آمده اي. عرض كرد: آري، شما مي‌دانيد چه بر ما رسيده است و شما امام و پناه ما هستيد. پس آن حضرت فرمود: ‌اي محمدبن عيسي! در خانه ي آن وزير ـ لعنة الله عليه ـ درخت اناري است. هنگامي كه درخت تازه انار آورده بود، او از گِل، قالبي به شكل انار ساخت. آن را نصف كرد و در ميان آن، اين جملات را نوشت. سپس قالب را بر روي انار كه كوچك بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در ميان آن قالب بزرگ شد، آن واژه‌ها بر روي آن نقش بست! فردا نزد فرمانروا مي‌روي و به او مي‌گويي كه من پاسخ تو را در خانه ي وزير مي‌دهم. چون به خانه ي وزير رفتيد، پيش از وزير به فلان اتاق برو! كيسه ي سفيدي خواهي يافت كه قالب گِلي در آن است. آن را به فرمانروا نشان ده. نشانه ي ديگر اين كه به فرمانروا بگو: كه معجزه ي ديگر ما اين است كه چون انار را دو نيم كنيد، جز دود و خاكستر چيزي در آن نيست!

محمدبن عيسي از اين سخنان بسيار شادمان شد و به نزد شيعيان بازگشت. روز ديگر، آنان پيش فرمانروا رفتند و هر آنچه امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرموده بود، آشكار گشت.

فرمانرواي بحرين با ديدن اين معجزه به تشيع گرويد و دستور داد وزير حيله گر را به قتل رساندند.

شنبه 9 آذر 1392برچسب:mahdi, :: 23:52 ::  نويسنده : ذبیح الله
نقطه عطف بشريت

  جريان مهدي منتظر ارواحنا له الفداء گذشته از اين که در تمام مکاتب آسماني مطرح است‌، در اسلام به نحو کمال و تمام طرح شده است. همان طور که اسلام‌، قرآنش را به عنوان « نور» و «تبيان» معرفي کرد؛ ذخيره عالم را هم به صورت بيّن و شفاف روشن کرد. نام مبارک آن حضرت‌، دودمان پر برکت آن حضرت‌، مآثر و آثار آن حضرت‌، سيره و سنّت و سريرت آن حضرت را مشخّص کرد، تا کسي اصل وجود آن حضرت را انکار نکند و يا مهدي شخصي را به مهدي نوعي تبديل نکند‌، و راه را براي داعيه داران بيگانه باز نکند.
کاري که وجود مبارک ولي عصر ارواحنا له الفداء مي‌کنند، به اصطلاح رايج، نقطه عطف تاريخ بشريت است. گاهي حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد، نظير انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل ـ ‌رضوان‌الله‌عليه ـ مي‌گويند: اين نقطه عطف است. گرچه نقطه عطف است‌، امّا در گوشه‌اي از زمين و در زاويه‌اي از زمان. گاهي هم جريان تاريخ، انبياي گذشته مطرح بود‌ند، رهبران بزرگ گذشته مطرح بودند. آنها هم نقطه عطف تاريخ بودند‌، امّا هم در گوشه‌اي از زمين‌، هم در زاويه‌اي از زمان. آن نقطه عطف جهان بشريت که کلّ عالم عوض بشود‌، با ظهور وجود مبارک ولي عصر ارواحنا له الفداء است.

نقطه عطف بودن امام زمان ارواحنا له الفداء در انديشه علوي
اين اصطلاح «نقطه عطف» از بيانات نوراني، اميرالمؤمنين عليه السلام است. وجود مبارک اميرالمؤمنين عليه السلام، ظهور امام زمان ارواحنا له الفداء را نقطه عطف دانست و فرمود: وقتي آن حضرت ظهور کرد‌، يعطف الهوي علي الهدي اذ عطفوا الهدي علي الهوي، و يعطف الرّأي علي القرآن اذ عطفوا القرآن علي الرّأي‌، فيريکم کيف عدل السّيرة و يحيي ميت الکتاب و السّنة[1]. فرمود: ديگران هم نقطه عطف داشتند‌، امّا هدايت را بر هوس عطف کرده‌اند و هميشه معطوف تابع معطوف‌عليه است. و رأي خود را اصل قرار دادند‌ و کلام الهي را بر رأي خود عطف کردند. آنها هم نقطه عطف داشتند، امّا دين را بر رأي خود و هدايت را بر هوی و هوس خويش عطف کردند.
وقتي بشر جامعه را پر از ظلم مي‌بيند که ديگران عدل را بر ظلم عطف کرده‌اند، علم را بر جهل عطف کرده‌اند‌، عقل را بر جهالت عطف کرده‌اند‌، حيا را بر انهتاک عطف کرده‌اند؛ اين مي‌شود نقطه عطف منفي. ولي وقتي ولي عصر ارواحنا له الفداء ظهور کرد‌، نقطه عطف مثبت دارد. يعني تمام کج راهه را منعطف مي‌کند به راه مستقيم‌، تمام انديشه‌هاي باطل را منعطف مي‌کند به شهود حق‌، تمام انگيزه‌هاي باطل را منعطف مي‌کند به عزم الهي.
آنها که نقطه عطف داشتند؛ ظلم و جور را اصل قرار دادند‌، و عدل را بر ظلم عطف کردند‌، و گفتند: اين ظلم‌، عدل مجسّم است. آنها که روي انديشه خام بشري حرکت مي‌کردند؛ وحي الهي را‌، شهود الهي را بر انديشه خام و کاذب خود عطف کرده‌اند و آن را به عنوان دين به مردم ارائه داده‌اند که (يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ)[2]. اين گروه ساليان متمادي نقطه عطف داشتند‌، و جهان را پر از ظلم و جور کردند؛ اما وجود مبارک ولي عصر ارواحنا له الفداء که ظهور کرد‌، نقطه عطف مثبت دارد.

امام زمان ارواحنا له الفداء نقطه عطف بشريت در بعد انديشه و انگيزه
براي اين که نقطه عطف آن حضرت مثبت باشد‌، و راه اثباتي اين عطف معيّن باشد، دو بيان در سخنان امير بيان‌، امام علي عليه السلام آمده است. فرمود: بشر يک بخش انديشه دارد و يک بخش انگيزه. با بخش انديشه مي‌فهمد و با بخش انگيزه تصميم مي‌گيرد. اين دو بال‌، جزم علمي و عزم عملي امور جامعه بشري را رهبري مي‌کند. حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء هم در بخش انديشه و هم در بخش انگيزه نقطه عطف دارد.
در بخش گرايش ها و گريزها‌، در بخش جذب و دفع‌ها‌، در بخش شهوت و غضب‌ها؛ همه اينها را زير مجموعه عقلي عملي مي‌برد، اوّلاً؛ عقل عملي را به رهبري وحي تکميل و تتميم مي کند، ثانياً؛ آن گاه هر گونه کج راهه‌اي را بر راه مستقيم منعطف مي کند‌، ثالثاً؛ اين مي‌شود نقطه عطف مثبت.
بسياري از شياطين انس و جن در برابر انبيا و در برابر اوليا صف آرايي مي‌کنند.‌ (جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ)[3]، و در اثر صف آرايي مي‌توانند دنيا را پر از ظلم و جور کنند؛ انساني که ذخيره عالم است، آنچنان نقطه عطف ايجاد مي‌کند که هم مسير انديشه‌، هم مسير انگيزه را عوض مي‌کند. فرمود: وجود مبارک مهدي ما که جلوه کرد‌، «يعطف الهوي علي الهدي‌، و يعطف الرّأي علي القرآن». آن گاه «فيريکم کيف عدل السّيرة». سپس به شما نشان مي‌دهد که عدالت يعني چه‌، چگونه قانون عادلانه وضع مي‌شود‌، و چگونه اجراي عادلانه را مجريان عادل به عهده مي‌گيرند و قاضيان عادل شاهد نظارتند.
اين قرآني که در اثر تفسير به رأي، مطالبش در ذهن‌ها مرده است‌، اين سنّتي که در اثر تفسير به رأي‌، مطالبش در دل‌ها مرده است؛ اينها را زنده مي‌کند. پس وجود مبارک ولي عصر ارواحنا له الفداء نقطه عطف مثبت تاريخ جهان بشريت است که به اميد آن روز بايد به سر ببريم.[4]

آيت‌الله جوادي آملي
برگرفته از مجله امان شماره 24





 
[1] نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
[2] سوره بقره / ۷۹.
[3] سوره انعام / ۱۱۲.
[4] گزيده‌اي از سخنان ايشان به مناسبت نيمه شعبان.
جمعه 4 مرداد 1392برچسب:امام زمان, :: 22:50 ::  نويسنده : ذبیح الله

 

جمعه 4 مرداد 1392برچسب:امام زمان, :: 22:43 ::  نويسنده : ذبیح الله

 

جمعه 4 مرداد 1392برچسب:امام زمان, :: 22:41 ::  نويسنده : ذبیح الله

 

جمعه 4 مرداد 1392برچسب:امام زمان, :: 22:37 ::  نويسنده : ذبیح الله

 

سه شنبه 11 تير 1392برچسب:امام, :: 13:58 ::  نويسنده : ذبیح الله

شنبه 30 دی 1391برچسب:یا مهدی, :: 20:5 ::  نويسنده : ذبیح الله

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:مهدی,ظهور,عشق,عکس, :: 21:52 ::  نويسنده : ذبیح الله

 

جهان در تپش آمدنت به لرزه درآمده است.

بادها پراکنده در هر سو، ستم‌باره‌های خویش را بر دوش می‌کشند.

اهل زمین، ثانیه شمارها را مرتب نگاه می‌کنند.

یک منجی، فقط یک منجی است که می‌تواند آنها را از درد و رنج و غم خلاصی بخشد.

درختان گیسوان پریشان خویش را فصل به فصل به دست زمان می‌سپارند تا زردی و سرمای زندگی را به ساعت سرسبزی جوانه‌هایشان برساند.

دل‌ها در غربت خاک، غریبه و تنها جان می‌دهند.

ماهیان قلب‌ها خشک‌سالی محبت و مهربانی را تاب نمی‌آورند.

چشم‌ها چشمه‌های خشکی شده‌اند که کمتر به اشک شوق می‌اندیشند که گریه‌های فراق، آنان را امان نمی‌دهد.

تشنگی بر اعماق و ریشه این دیار نفوذ کرده و تندیس‌ها تاب ایستادن را بیش از این ندارند.

کشتی‌های عدالت و انصاف در هیاهوی بی‌امواج صدایشان به گِل نشسته‌اند و ناخدایان خدانشناس، هنوز در ادعای حق‌طلبی خویشند.

هر روز که عرش از صدای ضجه ستم‌دیدگان به لرزه درمی‌آید، زمین، چهار ستونش فرو می‌ریزد.

لرزش بر اندام آدمیان افتاده.

قدم‌هایشان سست شده، ایستاده‌اند؛ اما غبارهایی را می‌مانند در هوا.

هستند؛ ولی گویی کسی جز خودشان نیست!

نیستند؛ ولی چنان در خویش حل شدند که گویی هستی، جز آنها نیست.

خندانند؛ ولی در اعماق روح خویش چیزی ندارند جز اشک و عذاب.

گریانند؛ ولی نمی‌دانند بهانه این همه سختی و اشک چیست؟!

فضا، زمین، زمان، آسمان، دریا، انسان و هر آنچه در هستی است، در خلاءی عظیم غوطه‌ور است. همه چیز در حال غرق شدن است. همه چیز در حال از بین رفتن است.

همه چشم به نجات دهنده‌ای دوخته‌اند که دست‌های رها و خالی را بگیرد و از این فضای در حال سقوط نجات بخشد.

سخت است؛ سخت است هر روز چشم بگشایی و خورشید را ببینی که طلوع کرده، بی‌آنکه خبری از آمدن تو آورده باشد.

سخت است هر روز به سرخی غروب بکشانی و در تیرگی شب فرو روی، بی‌آنکه به آرامشش دست‌یابی.

سخت است تا آخر هفته روز شماری کنی و روز هفتم بلند شوی و باز هم هیچ کس را در آن سوی جاده نبینی.

سخت است پنجره را باز کنی و به دور دست‌ها خیره شوی و هیچ چیز جز چشم‌های منتظر کاج‌ها نبینی.

جاده‌های کشیده شده تا آن طرف انتظار. چشم‌های خیره شده به روبه‌رو ...‌.

پنجره‌های گشوده شده، فریادرسی را می‌خواهد که خواب ستم و بی‌عدالتی را بر آشوبد.

سواری را می‌خواهد که منتظرانش او را از پشت شیشه‌های به شوق آمده، ببینند.

جهان تو را می‌خواهد.


 

http://entezar-f.blogfa.com

 

 

جمعه 8 دی 1391برچسب:مهدی,ظهور,عشق,عکس, :: 21:2 ::  نويسنده : ذبیح الله

مهدی

سه شنبه 5 دی 1391برچسب:مهدی , انتظار,مهدویت ,mahdi, :: 1:28 ::  نويسنده : ذبیح الله

مژده      مژده         مژده      

 مسلمان. مسیحی. یهودی. زرتشتی. بودایی.

 همه انسانها ...

هنگامه ظهور است.

مهیا شوید. بیدار شوید. هشیار شوید.شاد شوید

ستاد استقبال را تشکیل دهید.

انتظار رو به پایان است.

بی عدالتی تمام شد. فقر تمام شد. جهل تمام شد. جنگ تمام شد.

مهدی موعود دارد می آید.

 

 

 

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام)

در ضمن یک حدیث طولانى ،در وصف بیعت یاران امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
چنین مى‏فرماید :

افرادی با او بیعت مى‏کنند که هرگزدزدى نکنند .زنا نکنند. مسلمانى را دشنام ندهند.خون کسى را به ناحق نریزند . به آبروى کسى لطمه نزنند . به خانه کسى هجوم نبرند
کسى را به ناحق نزنند طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند
مال یتیم را نخورند در مورد چیزى که یقین ندارند ، گواهى ندهند  
مسجدى را خراب نکنند مشروب نخورند
حریر و خز نپوشند در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند
راه را بر کسى نبندند راه را نا امن نکنند  
گرد همجنس بازى نگرایند خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند
به کم قناعت کنند طرفدار پاکى باشند از پلیدى گریزان باشند

پس گناهان ، عامل مهمى در محرومیت انسان از عنایات
امام زمان( عج الله تعالی فرجه الشریف) است


 فرض کن حضرت مهدى به تو ظاهر گردد:


ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟!

با طنت هست پسندیده صاحب نظری؟!

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟!

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟!

پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت داری،

انقدر که یک هدیه برایش بخری؟!

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند،

با چنین شرط که درحافظه دستی نبری؟!

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران؟!

میتوان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟؟؟!!!

 

پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:حکایت ,پند و اندرز ,, :: 1:0 ::  نويسنده : ذبیح الله

حکایت میکنند که: روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هرکدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه می‌رسد.”

مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: “نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد.”

او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: “من از همان اول گردو نمی‌خواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.” این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد.

خیلی‌ها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شده‌اند. خیلی‌ها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمی‌دانند و دایم با آنها کلنجار می‌روند و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجت‌ها و جدل‌های افراد خانواده دارد. خیلی‌ها وقتی در شرکت یا موسسه‌ای کار می‌کنند سعی دارند تک‌خوری کنند و در حق بقیه نفرات مجموعه ظلم روا دارند و فقط سهم بیشتری به دست آورند. آنها از این نکته ظریف غافلند که تیمی که در قالب شرکت، آنها را گرد هم جمع کرده مانند سبدی است که گردوها را در خود نگه می‌دارد و حفظ این سبد و تیم به مراتب بیشتر از چند گردوی اضافه است.

 

 

قلب امام زمان(عج) را شاد کنید؛ توصيه هايي به جوانان

 

توصیه های اخلاقی آیت ‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره) به جوانان

 

سعی كنید با افراد متدیّن معاشرت كنید و با افرادی كه فكر و حركت آنها شما را به گناه می‌كشاند هم‌صحبت نشوید، و افكار شیطانی را از فكر خود محو نمایید. به معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شركت كنید. اذكار خود را بیشتر كنید و در هر كاری از خدا كمك بخواهید.

شیطان همواره در كمین است، امّا انسان باید آنقدر تهذیب نفس داشته باشد كه اجازه ندهد شیطان در او رسوخ كند و او را فریب دهد، لذا قبل از اینكه پشیمان شوید، شیطان را از خود برانید؛ زیرا خدای ناكرده اگر سریع به فكر خود نباشید، ممكن است نتوانید در آینده از القائات شیطان رها شوید. تا جوان هستید فرصت دارید خود را خلاص كنید.

اوّلین گام برای شما این است كه یك شخص متدین را راهنمای خود قرار دهید؛ از فردی كه خود صاحب كمال است، كمك بخواهید و قدری از روز را با او بگذرانید. سعی كنید با افراد متدیّن معاشرت كنید و با افرادی كه فكر و حركت آنها شما را به گناه می‌كشاند هم‌صحبت نشوید، و افكار شیطانی را از فكر خود محو نمایید. به معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شركت كنید. اذكار خود را بیشتر كنید و در هر كاری از خدا كمك بخواهید.

با خود زیاد خلوت نكنید، اگر فكر گناه به ذهنتان خطور كرد از محل خارج شده، شروع به قدم زدن نمایید و خود را به كاری مشغول كنید تا فكر باطل از ذهن شما خارج شود. باید ببینید سبب اصلی تحریك شهوت شما چیست، بعد آن را علاج یا از آن دوری كنید، به مرور زمان، مسئله گناه را ـ ان شاءالله ـ فراموش خواهید كرد. اگر بتوانید هنگامی كه شیطان به سراغ شما آمد وضو ساخته و شروع به نماز خواندن نمایید، بسیار مؤثر است، در آن بركاتی است كه شما را در جهت خلاصی از این مشكل، كمك خواهد كرد.

توسّل به اهل بیت(ع)

اصولاً توسّل به پیامبر اكرم(ص)، صدیقه طاهره و ائمه معصومین(ع) و واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال برای برآورده شدن حاجات، در اذهان عموم مؤمنین، علما و اصحاب ائمّه، از مسلّمات و مرتكزات (ثابت ها) بوده و جای هیچ شك و شبهه‌ای در آن نیست. اگر در موردی مانند این موارد كه از مسلّمات بین مؤمنین است روایات زیادی در دسترس نباشد، نه به جهت ضعف مطلب؛ بلكه به جهت وضوح مطلب و رسوخ آن در اذهان است و این خود كافی بوده و نیازی به نقل و ضبط ندارد.

اصحاب ائمّه، عمده اهتمامشان بر این بود كه در فروع [احكام دین]، جهات مختلف را مورد سؤال قرار داده و روایات آن را ضبط و نقل نمایند و در اصول و مسائل اعتقادی و آنچه كه به مقام و منزلت معصومین(ع) مربوط می‌شود، به جهت وضوح و مسلّم بودن به سؤال و نقل معدود اكتفا می‌كردند. مسئله توسل به پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت(ع) امری نیست كه كسی بتواند در آن تشكیك كند، هر چند بعضی‌ها كه نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند، از جهاتی در صدد ایجاد شبهه در اذهان مردم، به خصوص ضعفای مؤمنین هستند، امّا تلاش اینان بی‌ثمر بوده و به نتیجه‌ای نخواهد رسید.

مگر نه اینكه خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است: َوَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة؛ یعنی برای رسیدن به خداوند و تقرّب به درگاه او وسیله بجویید (مائده/35). چه وسیله و واسطه‌ای مهم‌تر و اساسی‌تر از پیامبر اكرم(ص) و ائمّه معصومین(ع) می‌باشد؟ توسّل به آن ذوات مقدسه نه تنها در میان مؤمنین این امّت و علما و اصحاب ائمّه، امری رایج بوده، بلكه نزد انبیای سابق هم مورد توجّه بوده است؛ چنان‌كه از روایاتی كه در توبة حضرت آدم در ذیل آیه شریف:‌ «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»(بقره/37) وارد شده و غیر از این مورد، از روایات متعدد در مورد انبیا به دست می‌آید. بنابراین، توسل و التجا به آن بزرگواران و شفیع قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال، جهت عظمت مقام آن حضرات در نتیجه عبودیت و نهایت تذلّل و بندگی‌شان در درگاه خداوند، ثابت است.

خواندن دعای توسل یا حدیث كسا و امثال آن از مصادیق: «وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة» و موجب نجات و خلاصی از ناگواری‌ها و دشواری‌ها و ایجاد [كننده] زمینه برخورداری از بركات و مواهب می‌باشد. همان‌طور كه شفاعت آنها در آخرت موجب نجات و رهایی از عذاب آخرت است و مؤمنین به شفاعت آن بزرگواران امید دارند و خداوند متعال هم شفاعت آنها را می‌پذیرد، بر اساس آی شریف: «وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»(سبا/23) اگر بنا باشد كه خداوند متعال به شفاعت كسی در روز قیامت اذن بدهد، در مرتبة اوّل پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت(ع) طاهرینش می‌باشند و رسول گرامی اسلام(ص) و ائمّه، قدر متیقّن از اذن در شفاعت برخوردار می‌باشند، همان‌طور كه قبول ولایت آن بزرگواران، اقتدا و تأسی به آنها در مقام عمل، تنها راه رسیدن به سعادت و رستگاری می‌باشد و هدایت تنها در این راه است.

یكی از مصادیق « وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة» دعا است كه «حدیث كسا» را شامل می‌شود. این حدیث شریف، مصداق بارز توسل به مقام شامخ اهل بیت(ع) است، آن را بخوانید كه مضامین آن بسیار عالی است و بسیاری از افراد جهت حلّ مشكل، آن را تجربه كرده و نتیجه گرفته‌اند. و ان شاءالله به عنایت امام زمان(ع) مشكل حل می‌شود، نگران نباشید. از خدا بخواهید كه لذت عبادت را به شما عنایت نماید و بعد از چشیدن حلاوت عبادت، در قلب شما جای خواهد گرفت و معنویتی در خود احساس می‌كنید كه لذّت آن از هر چیزی بالاتر خواهد بود.

به تكالیف الهی توجّه داشته و بسیار به یاد قیامت و روز حساب باشید. سعی كنید كاری كنید كه حضرت ولیّ‌عصر(ع) از شما راضی باشد. اگر با جدیت درس بخوانید و تكالیف الهی را همراه با تهذیب نفس مدّ نظر بگیرید، ان شاءالله قلب مقدس امام زمان(ع) را شاد خواهید كرد. و در راه تحصیل با توكّل به خداوند متعال و توسل به ائمّه اطهار(ع) بكوشید تا خوب درس بخوانید و در تحصیل عجله نكنید، تا كتابی را تمام نكرده و نفهمیده‌اید كتاب دیگری را شروع نكنید. سعی كنید بعد از تمام كردن یك كتاب، آن را درس دهید.

در استفاده از جوانی و سرمایه عمر، كمال مراقبت را بنمایید كه جوانی زودگذر است و فرصت‌ها به سرعت از دست می‌روند؛ فرصت را مغتنم بشمارید و توفیق را از خداوند متعال بخواهید و از دوستی با اشخاصی كه عمر را تباه می‌كنند بپرهیزید. از شب‌نشینی و گذراندن بی‌نتیجه وقت بپرهیزید و سعی كنید با افراد متدین، مؤمن و درس‌خوان نشست و برخاست داشته باشید. سرمایه جوانی را مغتنم شمرده، این نعمت الهی را ارزان از دست ندهید.

شوخی و خنده، حكم نمك در غذا را دارد، انسان باید از شوخی و خنده زیاد بپرهیزد، به خصوص طلبه[دانشجو] جوان كه دوران سازندگی خود را می‌گذراند و خدای ناكرده شوخی و خنده زیاد موجب دلمردگی می‌شود و اگر خدای ناكرده این اتّفاق بیفتد، خارج شدن از آن حالت بسیار سخت است. هر كاری می‌كنید، معقول باشد، تا نگویند این چه طلبه‌ای است. خنده زیاد شخصیّت شما را نزد متدیّنان كمرنگ می‌كند. با دوستان متدین و مؤمن خود می‌توانید جملات معقول و موزون رد و بدل كنید، امّا باید مواظب باشید كه دروغ، تهمت، بهتان، افترا، و ایذاء كسی در آن نباشد؛ در سخن گفتن و شوخی معقول،‌ تمام جوانب شرعی و اخلاقی را در نظر بگیرید. كاری كنید كه رضایت امام زمان(ع) در آن باشد، شكل ظاهری و حركت شما نیز به گونه‌ای باشد كه اگر كسی شما را دید، از خُلق و التزام شما لذت ببرد و مصداق «كونوا لنا زیناً» باشید، خداوند به شما توفیق بدهد.

منابع: افق حوزه، ش 205. ماهنامه موعود شماره 107.

 
 

 

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

ما منتظر صبح شب یلداییم دستی به دعا تا فرج فرداییم . . .
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و آدرس یامهدی.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 80
بازدید ماه : 78
بازدید کل : 28280
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com